با ترور سردار شهید قاسم سلیمانی فرمانده سرافراز نیروهای قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جمعی دیگر از همراهان او از جمله شهید ابومهدی مهندس معاون حشدالشعبی، توسط تروریستهای آمریکایی که بامداد روز جمعه در حوالی فرودگاه بغداد روی داد به طور حتم فصل جدیدی از تقابل میان محور مقاومت اسلامی با جبهه استکبار جهانی به رهبری آمریکا در منطقه رقم خواهد خورد. قطعاً ایران و نیروهای وابسته به محور مقاومت پاسخ قاطعی به جنایت جدید آمریکا پس از حمله به یگانهای حزب الله عراق در هفته گذشته خواهند داد. با وجود اینکه در حال حاضر نمی توان حوادث بعدی را به درستی پیشبینی کرد اما واشنگتن بازی خطرناکی را شروع کرد که به طور حتم پایان دهنده به آن نخواهد بود.
در طی سالهای پس از روی کار آمدن ترامپ در آمریکا، علی رغم افزایش فشارهای کاخ سفید علیه تهران بویژه در حوزه تحریمهای اقتصادی و در نتیجه بالا رفتن سطح تنش میان دو کشور در خلیج فارس، اما شخص ترامپ همواره بر عدم تمایل به رویارویی نظامی با ایران تأکید داشت. حال اما باید دید چرا کاخ سفید در اقدامی خلاف با راهبرد کاهش درگیر کردن نیروهای آمریکایی در منطقه غرب آسیا به چنین اقدامی دست زد و چه تبعاتی میتواند برای آمریکا داشته باشد؟
اشتباه بزرگ «قمارباز»
به طور حتم ترور سردار سلیمانی بزرگترین قمار ترامپ در دوران ریاست جمهوری می باشد که می تواند در فاصله یکسال باقی مانده تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و در حالی که رقبای دموکرات او به دنبال فرصتی برای به چالش کشیدن سیاست های او هستند موجب شکست او شود. در این شرایط برای فهم علت دست بردن ترامپ به این قمار خطرناک باید به سیر تحولات منطقه در ماههای اخیر توجه کرد.
پس از سقوط هواپیمای گلوبال هاوک آمریکا در خلیج فارس که ترامپ از اقدام تلافی جویانه به دلیل ترس از عواقب آن خودداری کرد، در حالی که تهران اعلام کرده بود که پاسخ هر حمله ای را قاطعانه خواهد داد؛ امیدهای متحدان آمریکا در منطقه بویژه رژیم صهیونیستی، عربستان و امارات نسبت به برخورد نظامی آمریکا با افزایش نفوذ ایران در منطقه کاهش شدیدی یافت. حسابگری مجدد ترامپ در جریان حمله موشکی و پهبادی انصارالله یمن به تاسیسات نفتی عربستان در آرامکو، که اینبار پایه های اتکا کشورهای حاشیه خلیج فارس به توانمندی آمریکا برای دفاع از آنها در شرایط نیاز را زیر سوال برد موج انتقادات داخلی و خارجی را علیه ترامپ و سیاست هایش در منطقه افزایش داد. سیاست هایی که با دنباله روی از خواسته های نتانیاهو، محمد بن زاید و جان بولتون نه تنها امنیت نیروهای آمریکایی و متحدین آمریکا در منطقه را به شدت تحت تاثیر قرار داده بود بلکه راه حلی نیز برای آن ارائه نمی کرد.
این روند همراه با ناکامی در پیش بردن دیگر پروندههای مهم سیاست خارجی مانند بحران هسته ای کره شمالی و موضوع سوریه و همچنین در پیش بودن استیضاح در سنا ترامپ را نسبت به آینده نگران کرده است. حتی وی فهمیده است که اقداماتی چون کوتاه آمدن از خواستههای اولیه برای انجام توافق اقصادی با چین و همچنین از میان بردن مهره سوخته ابوبکر البغدادی نیز نتوانسته به کاهش این فشارها کمکی کند.
در این شرایط کاخ سفید طرح حمله به نیروهای حشدالشعبی بویژه حزب الله عراق را صورت داد تا از سیاست منطقهای خود اعاده حیثت کرده و به متحدان آمریکا در منطقه پیام بدهد که نباید به سمت گفتگو با تهران برای کاهش تنشها بروند. با این حال واکنش یکپارچه مردم عراق در محکومیت اقدام آمریکا علیه حشدالشعبی و حمله به سفارتخانه این کشور در بغداد تمام محاسبات واشنگتن را بر هم زد. کاخ سفید که از اقدام تلافی جویانه بیشتر عراقی ها، با توجه به سخنان تهدیدآمیز ابو مهدی المهندس رئیس گردان های حزب الله، طی روزهای آینده بسیار بیمناک بود در اقدامی انتحاری طرح ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس را در دستور کار قرار داد. اقدامی که به صورت مقطعی می تواند برای خوشحال کردن نتانیاهو و بن سلمان مورد استفاده قرار گیرد اما آیات ترامپ به شرایط پس از این اقدام نیز اندیشیده بود؟ به طور حتم نه. این موضوع را واکنش های انتقادآمیز داخلی به این اقدام نمایان کرد. در حالی که ترامپ می خواهد از ترور فرمانده سپاه قدس و چهره مهم حشدالشعبی استفاده تبلیغاتی کند اما از هم اکنون رقبای دموکرات او نادانی و بی تجربگی ترامپ را بار دیگر در نوک پیکان انتقادات قرار داده اند چنانکه بایدن گفته است که این اقدام مانند قرار دادن دینامیت بر روی کبریت بوده است.
در بعدی دیگر توجه به این مساله ضروری است که نقش سردار سلیمانی و حشدالشعبی در نابودی داعش، جلوگیری از بازگشت آن و همچنین حل بحران سیاسی داخل عراق یعنی مهمترین برنامه های آمریکا برای عراق بسیار کلیدی بود. روند اخراج نیروهای آمریکایی پیش از ترور سردار سلیمانی نیز غیرقابل اجتناب می نمود لذا چه برای تسهیل شرایط در بازگشت داعش و تداوم بحران سیاسی عراق و چه برای متوقف کردن فشارها بر حضور مخرب نیروهای تروریست آمریکا طرح تروراستراتژیست بزرگ منطقه انتخاب ترامپ بود.
اکنون پس از انجام این جنایت کاملاً واضح است که نه تنها شرایط برای آمریکا بهتر نشده بلکه واکنشها در منطقه و جهان نشان داد قمار بزرگ ترامپ یک خطای راهبردی از سوی واشنگتن بوده است. ترامپ که برای کاستن از هزینههای آمریکا در غرب آسیا و تمرکز بیشتر بر چین به دنبال خروج تدریجی از منطقه بود اکنون باید به خروج همراه با تابوتهای نظامیان آمریکایی بیاندیشد. شکستی کامل و دومینووار طی آینده نزدیک در انتظار سیاست های ترامپ در منطقه است و عراق قطعاً نخستین قطعه از این دومینو خواهد بود.
ارسال نظرات